بی خبر نواش
وقت نماشون هسته برو، بی خبر نواش
بشنو مه حرف خوب ره از من کدر نواش
ته کار هکن خدا دنه برکت ته کسب ره
خدمت هکن به خلق خدا، بی ثمر نواش
در دل بکار تخم وفا، مهر و دوستی
چون دارِ خشک و شوره زمین بی اثر نواش
چنده خوبه نماشون پاییز و با صفا
ته مثل شاپری، نماشون در به در نواش
اینقدر جمع هکن که بوئه آبروی ته حفظ
در حرص نفع مال و به فکر ضرر نواش
خوانی اگر ته فکر بوئه راحت ای برار
در فکر جاه و مرتبت و سیم و زر نواش
خوشرو بواش و خنده هکن گپ بزن به شوق
چون لعل و لاله خون به دل و خون جگر نواش
خوانی اگر ته دلخوشی و شادی و سرور
پس کینه جو و در پی هر شور و شر نواش
هر چه خدا بخواسته همون هسته سرنوشت
جان برار، به فکر قضا و قدر نواش
چون مهدیان به وقتِ نماشون قدم بزن
بی هیچ و پوچ بر سر هر رهگذر نواش
برگرفته شده از کتاب: پدیار ـ ص 104
+ نوشته شده در یکشنبه نوزدهم اسفند ۱۳۹۷ ساعت 18:39 توسط
|